راهنماتو-تو دنیای گیمینگ، توسعهدهندهها همیشه سعی میکنن تجربیاتی برای بازیکنا بسازن که واقعا جذاب باشه، چندان که حسهای طبیعی بازیکنارو فرا بگیره و جذب کنه. Far Cry 5، ساختهی یوبیسافت، یک مثال عالی از بازی است که نه تنها از این حسها بهره میبره، بلکه اونها رو زیر و رو میکنه تا یه تجربهی داستانی پرفکت و پرمعنا رو ارائه بده. یه ماموریت خیلی مهم به نام "تنها تو" یا "Only You" توی Far Cry 5 وجود داره که به عنوان یک نمونه عالی تونسته به طرز فوقالعاده تمام تجربیات و مهارتهای هر گیمری که بازیش میکنه رو علیه خودش استفاده کنه.
به گزارش راهنماتو، میشه گفت FarCry 5 آخرین بازی از این سری بود که تلاش داشت طبق سنت همیشگی این سری که پرداختن به موضوعات تاملبرانگیز و قابل بحث بود پیش بره. و میشه گفت این بازی از لحاظ داستان تونست خیلی خوب هم عمل کنه و با اینکه ایرادات زیادی رو میشه به گیمپلی و دیگر نقاط بازی گرفت ولی همچنان داستانی رو تونست تعریف کنه که هر کسی امروزه که در مورد مذهب نظری داره رو با خودش همراه کنه و هر شخص بتونه برداشت خودش رو ازش داشته باشه. اگر برای اولین بار هستش در مورد این بازی میشنوین میتونم بگم که داستان بازی از این قراره که توی ایالت مونتانای آمریکا، یه فرقه مذهبی هستش به رهبری Joseph Seed که برداشت رادیکالی به مذهب دارن و میخوان که تمامی اهالی Hope County به دینی که دارن رو بیارن. حالا Joseph که شخصیت منفی اصلی بازی هم هستش همراه خواهر و برادراش سعی دارن که به حساب خودشون پیروانشون رو در آخرالزمانی که وعدش رو میدن در امان نگه دارن و هر کسی که بهشون ایمان نداره لایقه مرگه. با راهنماتو همراه باشین تا باهم نگاهی به مرحلهای بندازیم که تونست با طراحی فوقالعاده خودش و کانسپت و طرحی تکرارنشدنی ذهنتون رو وارد چالشی که کنه تا عمر دارین قراره باهاتون بمونه.
مرحلهای که در موردش صحبت میکنیم جزو مراحل داستانی و اصلی بازی هستش که شما وقتی دنبال Jacob Seed میرین باید تمومش کنین. در نگاه اول مرحله Only You صرفا شبیه اون مراحل بازیاست که گیمر فقط باید توشون تلاش کنه که رکورد بالایی بزنه و توی کمترین زمان ممکن دشمناش رو از بین ببره. همین قضیه باعث میشه که شما یه حس آشنایی خاصی رو باهاش پیدا کنین و حتی تاجایی هم حس کنین که داره حوصلتون سر میره ولی همینجاست که بازی آرومآروم ذات پلید خودش رو نشون میده و همه چیز اونطور که فکرش رو میکردین قرار نیست قابل پیشبینی و ساده باشه.
یکی از چیزهایی که Far Cry 5 تونست توش خیلی عالی عمل کنه اینه که با یه گیمپلی نسبتا روون و آزادی عمل بیشتر، به گیمرها موقع هر درگیری این حس رو منتقل کنه که بیشتر به اینکه بخوان زیادی از فکرشون استاده کنن سعی کنن که اجازه بدن چیزی که به طور غریزی از بازیها یاد گرفتن اونارو توی روند بازی راهنمایی کنه. حالا این مرحله "Only You" تونسته استفاده از این طرز فکر رو به حداکثرین حدش برسونه و به طور غیرمستقیم به گیمر بگه که"سعی نکن که برای حرکت بعدیت فکر کنی، فقط کاری که بهت میگم رو انجام بده و برنده شو!" و چقدرم عالی تونست احساساتی که شما در اون لحظه حس میکنین رو با یه کانسپت ذهنی ترکیب کنه و بدون حتی متوجهش بشین کاری رو بکنین که بازی ازتون میخواد و فکر کنین که دارین کار درست رو انجام میدین.
یکی از موارد مهم داستانی "Only You"، بحث درباره اخلاق و انتخابهای سخته. تو این ماموریت، بازیکنا با تصمیمگیریهایی روبرو میشن که اخلاقیات واضحی ندارن و ممکنه بر اساس نظرات شخصیشون تصمیم بگیرن. این تصمیمگیریها نه تنها به نتیجهی ماموریت تأثیر میذارن، بلکه بازیکنا رو مجبور میکنن که با عواقب اخلاقی اعمال خودشون مواجه بشن و اینجاست که یادتون میاد توی روند مرحله میدونستین که یه جای کار داره میلنگه ولی نمیتونستین دقیق بگین که خب اشکال کار کجاست و همین قضیست که باعث میشه گیمرها عمیقتر وارد داستان بشن.
اگر بخوام براتون راحتتر توضیح بدم باید بگم مثل زمانی که توی کلاس درس بودین و معلمتون از کلاس یه سؤالی میپرسید و فقط شما جواب اون سؤال رو بلد بودین. اگر یادتون باشه بعد از اینکه جواب سؤال معلم رو میدادین یه حس غرور خاصی بهتون دست میداد و تا آخر کلاس میشه گفت مجذوب درس معلم میشدین. حالا همین حس رو توی یه موقعیت اصفبار تصور کنین که بعد از کشتن یه عده زیادی از همراهاتون توی بازی بهتون دست میده، این قسمت از داستان هر کسی رو مجبور میکنه که بازی رو تا آخر بره چرا که به نحوی مسئله رو شخصی کرده و خود گیمر رو بازی داده و این فکت که گیمر "بازی خورده" رو تو روش میزنه.
حالا شما اصلا توی این مرحله چیکار میکنین؟ داستان اینطوریه که انگار Jacob شما رو توی زندانی که ساخته ذهنتون هست زندانی کرده و کاری که باید برای رهایی از این زندان بکنین اینه که توی ذهنتون با دشمنایی که جیکوب توی سرتون کاشته بجنگین و از بین ببرینشون. ولی خب طی مدتی که جیکوب این بازی ذهنی رو باهاتون انجام میداده، در واقع داشته ذهنتون رو تمرین میداده که به وقتش شما رو آزاد کنه و پیش دوستاتون بفرسته که در واقع تموم اون تمرین رو توی دنیای واقعی با کشتن دوستاتون انجام بدین. اونم همراه با آهنگی که با همین اسم که به معنای واقعی این حس رو بهتون میده که هیچ کنترلی رو اعمالتون ندارین.
توی "Only You" به زیبایی Far Cry 5 نشون میده که چقدر حساسیتهای بازیکنان رو درک کرده و چطور میتونه اونها رو چالش بده تا یه تجربه بازیپردازیی غیرقابل فراموش ایجاد کنه. با بهرهگیری از تروپهای آشنا، بازی با انتخابهای بازیکن و تغییر انتظارات، این ماموریت بازیکنان رو وارد عمق مسائل روانی و پیچیدگیهای اخلاقی میکنه. این یک نمونه برجسته از قدرت داستانگویی تعاملیه و نشون میده که چطور بازیها میتونن مرزها رو به طوری که از ذهنت پاک بشه، چالش بدن و احساساتی رو ایجاد کنن که حتی بعد از خاموش کردن کنسول هم بازیکن رو همراهی کنه.
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها