سیاستِ پنهان در فیلم‌های فانتزی

  • عاطفه  رضوان نیا عاطفه رضوان نیا
  • ۲۶ بهمن ۱۴۰۱
  • زمان مطالعه : 6.2 دقیقه

راهنماتو-بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی را فانتزی‌های سرگرم‌کننده می‌دانیم، بدونِ آنکه به زیرلایه‌های سیاسی آن‌ها اهمیتی بدهیم.

به گزارش راهنماتو، اینجا مروری بر چند فانتزیِ ابرقهرمانی کرده‌ایم که در زیرلایه‌های خود حرف‌های سیاسی زده‌اند.

فیلم سیاسی

شگفت‌انگیزان (2004)

در انیمیشنِ شگفت‌انگیزان، یک نوع حساسیتِ منسوب به طبقه متوسط در آمریکا دیده می‌شود که معمولاً در تولیداتِ هالیوودی به چشم نمی‌خورد و آن حمایت از ضرورت وجود یک خانواده هسته‌ای قدرتمند حتی در زمانه‌ایست که اوضاع به شدت در حالِ بی‌ثبات‌شدن است. در خانواده‌ای که همگی قهرمان هستند، آقای شگفت‌انگیز باید بفهمد حقیقتاً چه چیزی در زندگی اهمیت دارد و آن چیز یک ماشینِ براق نیست. خانواده همه چیز است. یک نکته قابل‌توجه دیگر در این فیلم تأکید بر وجود یک جامعه عاری‌از‌سرزنش در آمریکا است. بِرَد بِرد، نویسنده و کارگردان، درباره این فیلم به نیویورک‌تایمز گفته بود: «همیشه فکر می‌کردم که بعد از اینکه ابرقهرمان فیلم دیوار را تخریب می‌کند، چه کسی باید هزینه آن را بپردازد؟ در جامعه‌ای با مغزهای کوچک این کار حتماً عواقب حقوقی و پیگرد قانونی دارد.»

فیلم سیاسی

چهار شگفت‌انگیز (2005)

چهار شگفت‌انگیز به جای آنکه تروریست‌ها و دولتی‌ها را تعقیب کنند، آینه‌ای می‌شوند تا زشتی‌های جامعه سلبریتی‌زده را بازتاب دهند. آن‌ها بعدازآنکه صاحبِ ابرقدرت‌های‌شان می‌شوند، به سرعت معروف می‌شوند و مجبور می‌شوند خودشان را از عکاسانِ پاپاراتزی که مدام دنبال‌شان می‌کنند، مخفی کنند. این فیلم، علی‌رغم‌ همه اشتباهاتش، حقیقتی را درباره جهانِ واقعیِ ابرقهرمان‌ها/سلبریتی‌ها بیان می‌کند: اکشن‌فیگورها، تیم‌های بازاریابی، برند-آگاهی و افکار عمومی. وقتی از این زاویه به فیلم نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که شرورِ اصلی فیلم که دکتر دوم است، در برابر این همه شرارت در جامعه سلبریتی‌زده، در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد.

فیلم سیاسی

وی مثلِ  وِنِتا (2005)

وی مثلِ وِنِتا کاملاً سیاسی است. محصولِ بدقواره شیطان، آزمایش‌های دولتی، دولت‌های فاسدِ توتالیتر، اخبار جعلی، خشونت و بی‌رحمی پلیس...همگی در این فیلم بازنمایی شده‌ است.

وی، تجسمِ نمایشی این ایده است که تروریستِ یک فرد، مردِ آزادیخواهِ فردِ دیگر است و تأثیر اعمال او به بینندگان هشدار می‌دهد که بی‌تفاوتی نسبت به این موضوع می‌تواند به دولتی که پاسخ‌گو نیست اجازه دهد تا یک تمدن را کاملاً از آزادی محروم کند. این فیلم نمایشی از صحنه‌های شکنجه در زندان‌ها و یادآور شکنجه‌هایی است که آمریکا در زندان‌های ابوغریب و گوآنتانامو انجام داده است.

فیلم سیاسی

مرد آهنی (2008)

این فیلم جایی برای بدفهمی نمی‌گذارد. درحقیقت، استارک خودش در یک کنفرانس خبری می‌گوید: «من دیدم که بخشی از نظامی شده‌ایم که هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرد.»

فیلم در افغانستان جنگ‌زده رخ می‌دهد. یک میلیاردر آمریکایی مستقیم اثر کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکایی را در تداوم جنگ تجربه می‌کند و تصمیم می‌گیرد کاری بکند. وقتی او بعداً با لباسِ مردِ آهنی به افغانستان باز می‌گردد، حسابِ گروه تروریستی‌ای که در غار زندایی‌اش کرده بودند را می‌رسد  ـ و برای لحظاتی ـ جنگی که بی‌پایان و گیج‌کننده به‌نظر می‌رسد را پایان می‌بخشد. درنهایت، این ایده را به ذهن متبادر می‌کند که اگر همه به قدر کافی در این آرزو مصر باشیم، آمریکا جنگ علیه تروریسم را پایان خواهد داد.

فیلم سیاسی

مرد آهنی 2 (2010)

ممکن است تونی استارک یک قهرمان باشد، اما نمادی از صنعت خصوصی‌ِ پرسودی که برای حق مالکیت علیه دولت مبارزه می‌کند، نیز هست؛ آن هم دولتی که می‌خواهد به تکنولوژی او دست‌اندازی کند. تونی در پاسخ به این درخواست دولت می‌گوید: «اموال مرا می‌خواهید؟ نمی‌توانید آن را داشته باشید!»

او مخالفانِ خود را با به دست آوردنِ حمایت مردمی تحقیر می‌کند و درنهایت با تعهد به ایده خود که «من به این ملت بزرگ بنا به خواست و رضایت خودم خدمت می‌کنم»، به داستان پایان می‌دهد. درواقع، تونی استعاره‌ای از سرمایه‌داری است. او ایوان وانکوی روسی که نمادی از کمونیسم است را مغلوب می‌کند.

فیلم سیاسی

مردان ایکس: درجه یک (2011)

مردان ایکس: درجه یک، که در پس‌زمینه جنگ سرد و در اوج بحران موشکی کوبا می‌گذرد، به طرز هوشمندانه‌ای تداعی‌کننده این دوران است و آن را با اسطوره‌های مردان ایکس در هم می‌آمیزد.

 این فیلم از به‌کاربردنِ فانتزی برای جلب بیننده خودداری کرده و در عوض، در ترس‌های واقعی آن زمان ریشه دارد، ترس‌هایی مثلِ جاسوسی بین المللی، سرپوش‌های دولتی و تئوری‌های توطئه. این مفاهیم هم به نفعِ فیلم است و هم بیننده را به تفکر وا می‌دارد.

فیلم سیاسی

مردِ پولادین (2013)

زک اسنایدر آخرین پسرِ کریپتون در آخرین نبردش با ژنرال زُد، نیمی از شهرِ متروپولیس را که ظاهراً قسم خورده بود از آن محافظت کند نابود می‌کند و گویی هیچ اهمیتی برای هزاران نفری که در آسمان‌خراش‌های آن گیر افتاده بودند، قائل نیست. او درحالیکه بر ویرانه‌های این شهر ایستاده بوسه‌ای نابه‌جا با لوئیس لِین ردوبدل می‌کند و به‌نظر می‌رسد که این ابرقهرمان قرار نیست بابتِ اعمالش به هیچ‌کسی پاسخ‌گو باشد. این فیلم چه نوع بیانیه‌ای را درباره کسانی که خود را ناجی جهان می‌دانند و قدرت و مسئولیت دارند، به بیننده عرضه می‌کند؟

فیلم سیاسی

کاپیتان آمریکایی: سربازِ زمستان (2014)

می‌توان این فیلم را سیاسی‌ترین فیلمِ مارول تا امروز دانست. این فیلم حرف‌های زیادی درباره امنیت، آزادی، حریم خصوصی و مسئولیت‌های دولت دارد. تکنولوژی جمع‌آوری داده‌ای که شیلد از آن استفاده می‌کند، به‌وضوح از افشاگری‌های ادوارد اسنودن در سال 2013 الهام گرفته است که تجاوز آژانس امنیتِ ملی آمریکا به حریم خصوصی شهروندان را برملا کرد. کاپیتان آمریکایی و فیلم هر دو علیه این اقدامِ دولتی هستند و به‌خصوص که در پایان مشخص می‌شود که انگیزه واقعی طرح شیلد خیلی شوم‌تر از آن‌چیزی بوده که در ابتدا فکر می‌کردند.

فیلم سینمایی سیاسی

انتقام‌جویان: عصر التران (2015)

تهدیدِ اصلی‌ای که انتقام‌جویان در دومین سینماییِ خود با آن مواجه می‌شوند، یک بیگانه شرورِ خارجی یا سیاستمداری تشنه قدرت نیست بلکه چیزی است که خودشان آن را ساخته‌اند. الترون بازنماییِ حساسی از آن رخ‌دادی است که می‌تواند در صورتِ زیاده‌روی در اعمال اقداماتِ امنیتی رخ دهد و کار به جایی برسد که آن چه قرار بود امنیت را حفظ کند، ضد آن عمل کند.

فیلم سینمایی سیاسی

دِدپول (2016)

پیام اصلی فیلم ددپول بی‌توجهی کامل به صحت سیاسی است. درحقیقت، بسیاری از منتقدان استدلال می‌کنند که دِدپول خودِ دونالد ترامپ است که دهانش هیچ چاک‌وبستی ندارد و درباره هر چیزی با الفاظ ناجور سخن‌پراکنی می‌کند. نگرشِ بی‌ادبانه ضدقهرمان فیلم درباره هر چیزی که در اطرافش می‌گذرد، بازنماییِ آنارشیسم یا حتی پوچ‌گرایی روی پرده سینما است.

 

عاطفه  رضوان نیا
عاطفه رضوان نیا

دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه ها