نقد فیلم بخارست

  • عاطفه  رضوان نیا عاطفه رضوان نیا
  • ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
  • زمان مطالعه : 5.2 دقیقه

ویجیاتو نوشت؛ فیلم سینمایی بخارست به کارگردانی مسعود اطیابی یکی از آن فیلم‌های کمدی همیشگی است که پر از کلیشه و شوخی‌های تکراری است و با وجود تلاش بیش از حد نمی‌تواند از مخاطب خنده واقعی بگیرد. با نقد فیلم بخارست همراه ما باشید.

نگاهی به داستان

داستان فیلم بخارست در مورد دو برادر به نام جلیل و جلال است که یکی از آن‌ها در تاکسی اینترنتی و دیگری در یک استخر کار می‌کند. جلیل با بازی پژمان جمشیدی تلاش می‌کند تا هم زمان از طریق اینستاگرام و ساخت ویدیو‌های دوربین مخفی، اقدام به کسب در آمد کند. در ادامه این اقدام جلیل رویداد‌های مثلا خنده‌داری روی می‌دهد که در ادامه در مورد آن‌ها صحبت خواهیم کرد.

داستان فیلم به شدت سطحی و کلیشه‌ای است که نمونه آن را در بسیاری از فیلم‌های کمدی ایرانی دیده بودیم که یکسری آن‌ها فیلم‌های موفقی بودند. یک شخصیت نادان که با حماقت‌هایش اعصاب شخصیت پخته‌تر را خرد می‌کند. این کشمکشی است که سال‌هاست سینمای کمدی ایران را مال خود کرده است.

گاهی این تکرار روایت‌ها کارساز است و با وجود کلیشه بودن، می‌تواند خنده دار و موفق باشد؛ اما بخارست نتوانست با تکرار این داستان از مخاطبان خود خنده بگیرد.

بخارست

کمدی شلخته

فیلم سراسر شلوغ و بدون نظم و یکپارچگی است. ژانر کمدی با اینکه یک ژانر سورئال و خنده دار است اما این باعث نمی‌شود که اساس ژانر را با عدم رعایت یکسری ساختار‌ها زیر سوال ببریم.

هر ژانری یکسری باید‌ها و نباید‌ها دارد و اینکه ژانر فیلمی کمدی باشد، دلیل نمی‌شود هر عنصر سورئال و بی منطقی را وارد فیلمنامه کنیم و آن را انقدر پر و شلوغ کنیم که مخاطب از دیدن آن احساس خستگی و کلافگی کند. در این حالت فیلم شبیه آش شلم شوربایی است که به هرچیزی چنگ می‌زند تا بامزه بنظر بیاید.

بله، فیلم بخارست یک فیلم شلخته و شلوغ است که بعد از اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند. رویداد‌های بی منطقی که پی در پی روی می‌دهند و همه چیز حتی ساختار را فدای شوخی‌های بی مزه خود می‌کند بلکه بتواند از مخاطب خنده بگیرد اما اصلا این شوخی‌ها موفق عمل نمی‌کنند.

عدم ساختار‌بندی روایت

روایت فیلم بخارست بسیار درهم و شلخته است. اما چیزی که این روایت را خسته‌کننده و بی منطق‌تر از این چیزی که است می‌کند، عدم ساختار‌بندی آن است. متاسفانه کارگردان با چسباندن ژانر کمدی به فیلم حتی ساختار را هم نادیده گرفته و فقط شوخی‌های بی مزه را در طول فیلم تلنبار می‌کند.

روایت بدون هیچ آغاز درستی پیش می‌رود و هیچ فراز و نشیبی را طی نمی‌کند؛ بلکه با همان کیفیت که شروع شده ادامه پیدا می‌کند تا اواخر هیچ روند رو به بالا یا پایینی را طی نمی‌کند. بلکه فقط سعی می‌کند شما را سرگرم روایت تک بعدی خود نگه دارد که در آن هم عملا ناموفق است.

بخارست

نقش‌های تکراری

پژمان جمشیدی یکی از بهترین بازیگران کمدی سینمای ایران و حتی سریال‌های تلویزیونی است. اما اخیرا این بازیگر نوعی نقش تکراری را مدام در فیلم‌های متنوع بازی می‌کند. شخصیتی ترسو با حماقت‌های کمیک کلیشه‌ای. او با تکرار این نقش خودش را خراب می‌کند و صرفا از فیلمی به فیلم دیگر می‌پرد بدون آنکه در کارش پیشرفت کند.

پژمان جمشیدی از این به بعد باید سعی کند بیشتر نقش‌های متنوع را بگیرد تا در این نقش کمدی تکراری برای همیشه گیر نکند. او که در فیلم علفزار با نقش متفاوت خود درخشید نشان داد که می‌تواند موفقیت خود را سینمای کمدی را وارد سینمای درام کند.

اما مسئله اینجاست که این بازیگر خیلی وقت است که نقش‌های مثل جلیل را در سینما بازی می‌کند. این موضوع در اوایل راه سینما‌یی‌اش برای او موفق‌آمیز بود اما اکنون دیگر تکراری شده و جذابیت خود را از دست داده است.

نقش جلال نیز با بازی حسین یاری نقشی است که پیش از این از او در سریال کمدی نیسان آبی دیده بودیم. بنابراین هر دو نقش، تکراری و کلیشه‌ای هستند که موفق نمی‌شوند ذره‌ای کارآمد و خلاقانه باشند.

بخارست

ترکیب ناموفق تیم بازیگری

به غیر از کلیشه بودن نقش‌ها، ترکیب پژمان جمشیدی و حسن یاری یک ترکیب ناکارآمد و ضعیف است. یک زوج کمدی زمانی موفق می‌شود که بتوانند یکدیگر را کامل کنند و هر کدام توسط تصمیمات و رفتار‌های دیگری تعریف شود و باهمدیگر از مخاطب خنده بگیرند.

اما زوج پژمان جمشیدی و حسین یاری نه تنها مکمل هم نیستند بلکه مدام ظرفیت‌ها و پتناسیل یکدیگر را خنثی می‌کنند، زیرا هیچکدام به تنهایی نمی‌توانند خنده دار باشند و در کنار یکدیگر بودن آن‌ها یک چیز فاجعه باری می‌شود.

رویداد‌های کلیشه‌ای

فیلم بخارست تنها نقش‌های کلیشه‌ای ندارد، بلکه رویداد‌ها و حوادثی که درون داستان فیلم روی می‌دهد هم کلیشه‌ای و تکراری است. استفاده از یک درونمایه سیاسی اصلا روی اثر نمی‌شیند و نمی‌تواند منطقی جلوه کند. درست مانند فیلم انفرادی که البته آن فیلم به لطف تیم بازیگری و شوخی‌های جدید‌تر توانست فیلم موفقی باشد.

نقد شخصیتی که در دنیای اینستاگرام غرق است و به هر قیمتی که شده می‌خواهد از آن پول در بیاورد یک نقد و برداشت کلیشه‌ای است که پیش از این در فیلم‌های کمدی و غیر کمدی دیده بودیم.

همچنین پرداختن به یک آقا زاده که توسط پدرش طرد شده و با دو نقش اصلی فیلم همکاری می‌کند نیز از همان دستمایه‌های تکراری است که نمی‌تواند کارآمد باشد و صرفا به خیال کارگردان، انتقاد سیاسی به فیلمش وارد کرده، انتقادی که راستش را بخواهید، دو زار نمی‌ارزد!

سخن آخر

فیلم کمدی بخارست، یک فیلم شلخته است که حتی مناسب سرگرمی نیز نیست؛ زیرا انقدر شلوغ و بی منطق است که نه تنها خنده‌ای نمی‌گیرد، بعد از مدتی باعث خستگی تماشاگر می‌شود. نقطه ضعف اصلی فیلم کلیشه‌ای بودن روایت و نقش‌های اصلی است که نمونه‌های موفق و غیر موفق زیادی از آن را دیده بودیم.

عاطفه  رضوان نیا
عاطفه رضوان نیا

دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه ها