راهنماتو- این فقط یک توهم دیداری است؛ منظورم سینما است. اما آن را دوست داریم. شاید به این دلیل که برای خواندن یک کتاب باید ساعتها وقت بگذاریم، ولی عصاره آن کتاب را در یک فیلم خواهیم دید. اما، وقتی برخی از کتابها را میخوانیم که توسط برخی از کارگردانها مورد اقتباس قرار گرفتهاند، جهان ما دگرگون خواهد شد. حالا، زنجیره کلمات، همچون زنجیره تصاویر، در ذهن ما توهم یک فیلم را بهوجود میآورند. فیلمی که قاب به قابش را خودمان، در ذهن، ساختهایم. راهنماتو، در نظر دارد 4 کتاب به شما معرفی کند که فیلمشان ساخته شده است و امتیاز بالای 8 را در IMDB از آن خود کردهاند. آیا این قدرت کلمات آن نویسنده نیست که این چنین نظر مخاطبان را جلب کرده؟
1. معرفی کتاب پدرخوانده (GodFather) نوشته ماریو پوزو
به گزارش راهنماتو، کتاب پدرخوانده یکی از بهترین کتابهایی است که از آن برای سینما اقتباس شد. نمیدانم ماریو پوزو در آن لحظاتی که زنجیره کلمات را بههم میبافت، چگونه در دل مافیای خیال قرار گرفته بود که این چنین تصویری از قدرت، خشونت، عشق، وفاداری و طغیان را در کتاب پدرخوانده خلق کرده است. اما خوب میدانم که خانواده کرلئونه چه حرفهایی برای گفتن در کتاب پدرخوانده دارند که این کتاب را جزو پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز کردند.
حفظ خانواده در اولویت قرار میگیرد و نظم و انضباط موجود در این خانواده، سایهای بر سر تک تک افراد خانواده میاندازد تا همگی در یک جهت حرکت کنند. اما، آیا چنین میشود؟ جدای از آن، باید پرسید که وقتی فرانسیس فورد کاپولا، فیلم پدرخوانده را میساخت، توانست تمام مفاهیمی که در قدرت کلمات ماریو پوزو قرار گرفته بود را منتقل کند؟ جواب این سوال نه! است. شما تنها زمانی خواهید توانست از دیدن فیلم جذاب پدرخوانده، لذت دو چندان ببرید، که کتاب پدرخوانده را خوانده باشید.
بریدهای از کتاب پدرخوانده نوشته ماریو پوزو
لوکا برازی از پلیس نمیترسید. از جامعه نمیترسید. از خدا نمیترسید. از جهنم نمیترسید. به مردمان دیگر نه عشق میورزید نه از آنان میهراسید. اما او انتخاب کرده بود هم از خان کورلئونه بترسد و هم به او عشق بورزد.
2. معرفی کتاب فارست گامپ (Forest Gump) نوشته وینستون گروم
همانطور که ممکن است یک کتاب پرفروش، مثل پدرخوانده، تبدیل به یک فیلم پرفروش شود، کتابی مثل فارست گامپ که تا از سال 1986 تا 1994 تنها 30 هزار نسخه فروخته بود نیز، میتواند تبدیل به فیلمی پرفروش شود. نمیتوان منکر این قضیه شد که دیالوگهای درخشان فیلم فارست گامپ از قدرت کلمات و روایت تلخِ کتاب فارست گامپ آمدهاند. اما، نمیتوان بازی معجزهآسای تام هنکس را نیز در فیلم فارست گامپ نادیده گرفت.
داستان کتاب فارست گامپ، روایتگر مردی است خنگ، اما نابغه. به راستی چقدر خوب میشد اگر ما کنایههای پشت هر جمله را نمیفهمیدیم، اما جملات را چرا! بهراستی چقدر خوب میشد که همچون فارست گامپ، ساعتها با خود دودوتا، چهارتا نمیکردیم تا عواقب یک کار مسخره را بسنجیم! حالا در کتاب فارست گامپ، او که همواره با «باشه» و «بله» جواب سوالها را میدهد، زندگی خود را روایت خواهد کرد.
بریدهای از کتاب فارست گامپ نوشته وینستون گروم
او دوست نداشت که من با درخت بازی کنم و وقتم را صرف تمرین با حریف خیالی کنم. تنها چیزی که او از من میخواست این بود که در تمرینات به سمت افراد تیم حمله کنم و با پرش از روی سر آنها، توپ را به هر طریقی به دست بیاورم.
3. معرفی کتاب عروسی شاهدخت (The Princess Bride) نوشته ویلیام گلدمن
وقتی کتابی به دست یک فیلمنامه نویس مثل ویلیام گلدمن نوشته شود که روزی بوچ کسیدی و ساندنس کید2 و همه مردان رئیس جمهور را نوشته است، بیشک، تصاویر جاری در کلمات هستند. ویلیام گلدمن در کتاب عروسی شاهدخت یک قصه پریان جذاب نوشته است که از عمقِ عشق حرف میزند. عمقی که ممکن است کمتر کسی به آن دست یابد. اگر شما بخواهید کتابی بخوانید که مجموعهای از دنیای فانتزی، عشق، جنگ، جادو، معجزه و بسیاری مسائل دراماتیک و جذاب دیگر را در دل خود جای داده باشد، به او توصیه میکنم، کتاب عروسی شاهدخت اثر ویلیام گلدمن را بخواند.
اما، پیش از خواندن کتاب اجازه دهید سوالی از شما بپرسم! اگر کسی دربرابر بیشترین زورگوییهای شما، سر خم کند و بگوید «هر طور شما بخواهید!» چه فکری میکنید؟ آیا او دلباخته شما نیست؟ با این تعریف احتمال اینکه ویستلی، دلباخته باترکاپ، شاهدخت قصه ما، باشد کم نیست! اما اگر روز موعود فرا نرسد چطور؟ آیا معجزه میتواند وستلی را از دست دزدان دریایی نجات دهد؟ سال 1987 رابر راینر تصمیم گرفت که سرنوشت باترکاپ را روی پرده سینما بیاندازد، اما اگر از من میشنوید، کتاب عروسی شاهدخت را از دست ندهید.
بریدهای از کتاب عروسی شاهدخت نوشته ویلیام گلدمن
«وستلی، مرا دوست داری؟ موضوع همین است؟» وستلی نمیتوانست باور کند. «دوستت دارم؟ خدای من، اگر عشق تو یک دانه شن باشد، عشق من یک دنیا ساحل است. اگر عشق تو…» باترکاپ حرفش را قطع کرد. «من هنوز اولی را نفهمیدم.»
4. معرفی کتاب تلماسه (Dune) نوشته فرانک هربرت
خواندن کتاب تلماسه نوشته فرانک هربرت را به کسانی پیشنهاد میکنم که میخواهند کتابی بخوانند که با ارباب حلقهها رقابت کند، کتابی که در جهانی علمی- تخیلی شناور باشد و از آیندهای حرف بزند که متصور شدنش کمی سخت است. داستان تلماسه، همچون دانههای شنها در کویر پر از جزئیات است. به همین خاطر، کسانی که فیلم Dune را نقد میکردند که مخاطب را روی هوا میگذارد، به آنها میگفتم این مساله مربوط به جزئیات موجود در کتاب تلماسه است.
بنابراین باید کتاب تلماسه را پیش از دیدن فیلم Dune (هر دو نسخه لینچ و ویلنوو) خواند. داستان کتاب تلماسه، روایتگر درگیریها میان خاندانهایی است که سیارات متفاوت را اداره میکنند. اما، پال آتردیس، وارث جوانِ خاندان آتردیس، شخصیتی تقریبا محوری است که خاندانش سیاهای را کنترل میکنند که ارزشمندترین منبع در آن موجود است. کتاب تلماسه، یک کتاب علمی- تخیلی ساده نیست. باید با آن همراه شد، تا لحظه به لحظه عمق حضور سیاست، مذهب، فناوری و غیره را در دل داستان آن یافت.
بریدهای از کتاب تلماسه نوشته فرانک هربرت
طبق توضیحات طفیر حوات، سردسته آدمکشان حرفهای تحت امر پدرش، هشتاد سال بود که خاندان هارکونن، دشمن خونی خاندان آتریدیز، آراکیس را به صورت شبه تیول در اختیار گرفته بود...
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها