راهنماتو- اغلب ما انسانها یا شاید تمامی ما رازهایی داریم که آن را از همه پنهان میکنیم. در واقع، راز تا لحظهای که بازگو نشود، راز باقی خواهد ماند. اما اگر کسی پرده از اسرار ما بردارد یا حرکتی از ما منجر به افشای رازمان شود، همه چیز به هم میریزد. دلیل اصلی اینکه داستانهای جنایی همیشه محبوب هستند همین است. ما به صورت ناخودآگاه حین خواندن کتابهای اسرارآمیز و جنایی با آنها همذات پنداری میکنیم. گاهی دوست داریم زودتر این جنایت برملا شود و گاهی دوست داریم تا ابد در هالهای از ابهام باقی بماند. حال که کتابهای جنایی تا این حد برای ما جذاب هستند، راهنماتو 4 کتاب جنایی جذاب به شما معرفی خواهد کرد.
1. معرفی کتاب جنایی «بانوی سایهها» نوشته دارن شان
به گزارش راهنماتو، دارن شان نویسندهای لندنی است که در سال 1972 به دنیا آمده است. او کتاب «بانوی سایهها» را در سال 2012 منتشر کرده است. داستان کتاب جنایی «بانوی سایهها» درباره مرد نویسندهای به نام اِد است که برای الهام گرفتن به لندن آمده است. اد در سینهی خود رازی نهفته است که ابدا حاضر نیست آن را برملا کند. او با دختری وارد رابطه عاشقانه شده در حالی که این دختر با یکی از بدنامترین جنایتکاران مربوط میشود. حالا، رابطه اد و این دختر تنها در سایهها امکانپذیر خواهد بود. آیا شما میتوانید حدس بزنید که قاتل کیست؟
بریدهای از کتاب جنایی «بانوی سایهها» نوشته دارن شان
زنم در آغوش مرد دیگری دیده شده. ناخشنودم. میخواهم دربارهاش با تو صحبت کنم. منزلی برایت آماده شد. اگر موافقی به انجا برو و منتظر بمان. تماس خواهم گرفت.
2. معرفی کتاب جنایی «سنگ کاغذ قیچی» نوشته آلیس فینی
آلیس فینی، با نوشتن کتاب جنایی «سنگ کاغذ قیچی» به صدر جدول پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز رفت. فینی که پیش از نویسندگی به خبرنگاری مشغول بوده است، به خوبی میداند که چگونه پرده از اسرار به مرور زمان بردارد و دلها را به تب و تاب بیاندازد. داستان کتاب جنایی «سنگ کاغذ قیچی» از این قرار است که خانم و آقای رایت تصمیم میگیرند برای احیای زندگی مشترک خود، سفر کنند. حالا با یک سوال میخواهیم کمی وارد دل داستان شویم. آیا کسی که با او ازدواج کردهایم را میشناسیم؟ چرا طی این ده سال هیچ کدام از نامههایی که برای سالگرد ازدواجشان نوشته بود، اجازه باز شدن نداشتند؟ شاید نگاه خیره رابین، همسایه این زوج بتواند پرده از اسرار رابطه و زندگی این دو بردارد.
بریدهای از کتاب جنایی «سنگ کاغذ قیچی» نوشته آلیس فینی
شوهرم صورتم را تشخیص نمیدهد. موقع رانندگیام حس میکنم به من زل زده است و نمیدانم چه میبیند. قیافه بقیه هم برایش ناآشناست، اما هنوز هم عجیب است مردی که با او ازدواج کردم قادر نباشد مرا در صف تشخیص چهره اداره پلیس به جا بیاورد.
3. معرفی کتاب جنایی « متل سان داون» نوشته سایمون سنت جیمز
سایمون سنت جیمز نویسنده کتاب جنایی «متل سان داون» نویسندهای است که چندین جایزه، به خصوص جایزه نویسندگان جنایی کانادا از ان خود کرده است. کتاب «متل سان داون» یکی از کتابهای پرفروش او در نیویورک تایمز است اگرچه پرفروشترین کتاب او «پروندههای راکد» نام دارد. داستان کتاب جنای «متل سان داون» از این قرار است که کارلی کلرک در سال 2017 تصمیم میگیرد پرده از مرگ شوم خالهاش، ویو، بردارد. اما به محض ورود او به فل و مواجه شدن با متل سان داون متوجه میشود که اسرار چندین سال پیش هنوز بر این متل سایه افکنده است. بنابراین، کارلی کلرک نیز درگیر همان مسائلی خواهد شد که خالهاش شده بود. اما موضوع دقیقا چیست؟
بریدهای از کتاب جنایی «متل سان داون» نوشته سایمون سنت جیمز
سکوتی برقرار شد که فقط گاه گاهی با صداری تردد ماشینها در جاده شماره شش و وزش باد در درختان پشت متل شکسته میشد. حالا ساعت 11:12 بود. ساعت روی دیوار پشت سر داشت تیک تاککنان به 11:13 میرسید.
4. معرفی کتاب جنایی «در قفل شده» نوشته فریدا مک فادن
وقتی به سراغ کتابهای جنایی فریدا مک فادن مثل کتاب «در قفل شده» یا کتاب جنایی «بیمارستان دی» میرویم باید انتظار تفاوتهایی اساسی داشته باشیم چراکه فریدا مک دن بهعنوان یک پزشک متخصص آسیب مغزی به درستی میداند چطور باید ما را به هیجان بیاندازد. داستان کتاب «در قفل شده» مربوط به پزشکی است که دوران کودکی مرموزی دارد. این دختر که در حرفه پزشکی بسیار حاذق است، متوجه اخباری میشود که میگویند دختری با چشمهای آبی و موهای مشکی به قتل رسیده است. این داستان، دختر را به یاد پدر قاتلش میاندازد که حالا در زندان است. اما آیا ممکن است کسی متوجه این راز بزرگ که در سینه دختر است شده باشد؟ آیا ممکن است کسی گمان کند که قاتل، همین دختر است؟
بریدهای از کتاب جنایی «در قفل شده» نوشته فریدا مک فادن
با شنیدن این صدا از پشتسرم، احساس خوب گرمای ناشی از نوشیدنیام بلافاصله از بین میرود. حق با من بود. کسی نگاهم میکرد. کاش فقط همین یکبار اشتباه میکردم. تنها چیزی که امشب میخواستم کمی سکوت بود.
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها