راهنماتو- یکی از جذابترین کارهایی که میتوانیم در یک شب جذاب زمستانی انجام دهیم خواندن شعرهایی جذاب و عاشقانه است. از این رو راهنماتو 3 شعر جذاب و عاشقانه با حال و هوای زمستان با شما به اشتراک میگذارد.
1. شعر «زمستان» نوشته مهدی اخوان ثالث
به گزارش راهنماتو، مهدی اخوان ثالث یکی از شاعرهای معروف ایرانی است که نه تنها شعر کلاسیک، بلکه در سراییدن شعر نو نیز طبعآزمایی کرده و بسیار موفق بوده است. شعر «زمستان» یکی از جذابترین شعرهای عاشقانه زمستانی او است که مضمون اجتماعی نیز دارد.
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد، نتواند
كه ره تاريك و لغزان است
وگر دست محبت سوي كس يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است
نفس، كز گرمگاه سينه ميآيد برون، ابري شود تاريك
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
نفس كاين است، پس ديگر چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟
مسيحاي جوانمرد من! اي ترساي پير پيرهن چركين
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آي
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي
منم من، ميهمان هر شبت، لوليوش مغموم
منم من، سنگ تيپاخوردهي رنجور
منم، دشنام پس آفرينش، نغمهي ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بيرنگ بيرنگم
بيا بگشاي در، بگشاي، دلتنگم
حريفا! ميزبانا! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج ميلرزد
تگرگي نيست، مرگي نيست
صدايي گر شنيدي، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را كنار جام بگذارم
چه ميگويي كه بيگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فريبت ميدهد ، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست
حريفا! گوش سرما برده است اين، يادگار سيلي سرد زمستان است
و قنديل سپهر تنگ ميدان، مرده يا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توي مرگ اندود، پنهان است
حريفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز يكسان است
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
هوا دلگير، درها بسته، سرها در گريبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگين
درختان اسكلتهاي بلور آجين
زمين دلمرده، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است.
2. شعر «در شب سرد زمستانی» نوشته نیما یوشیج
نیما یوشیج که نام اصلی او علی اسفندیاری است، شاعری پارسیزبان است که به دلیل استفاده از سبکی جدید در شعر پارسی، توانست سبکی جدید را در ادبیات و شعر ایران وارد کند. حال همه ما سبکی خاص از شعر پارسی را به شعر نیمایی میشناسیم که در عین موزون بودن، قافیه ندارد. در ادامه شعر «در شب سرد زمستانی» نیما یوشیج را میبینیم که یک شعر عاشقانه زمستانی است.
درشب سرد زمستانی
کورهي خورشید هم، چون کورهي گرم چراغ من نمیسوزد
و به مانند چراغ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد
من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک
و شب سرد زمستان بود
باد میپیچید با کاج
در میان کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهي باریک
و هنوزم قصه بریادست
وین سخن آویزهي لب!
«که میافروزد؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟»
در شب سرد زمستانی
کورهي خورشید هم، چون کورهي گرم چراغ من نمیسوزد.
3. شعر «پشت کاجستان، برف» نوشته سهراب سپهری
سهراب سپهری، شاعر و نقاشی ایرانی است که شعرهای زیبایش به زبانهای مختلف دنیا برگردان شدهاند. قلم سهراب سپهری به شدت خاص و دوست داشتنی است و شعر «پشت کاجستان، برف» او یکی از زیباترین شعرهای عاشقانه زمستانی است. در ادامه این شعر را با هم میخوانیم.
پشت کاجستان، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.
من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.
مینویسم، و فضا.
مینویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر میبافد.
یک نفر میشمرد.
یک نفر میخواند.
زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشیها کم نیست: مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد
و هنوز، نان گندم خوب است.
و هنوز، آب میریزد پایین، اسبها مینوشند.
قطرهها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها