راهنماتو- وقتی به تاریخ بشریت فکر کنیم، تلخترین و ناهنجارترین لحظات را در دوران نازیهای آلمانی پیدا خواهیم کرد. دورانی که فاشیست و نژادپرستی، چشمِ انسانیت را کور کرده بود. بههمین خاطر، پرتنشترین لحظات، بین افراد بهوجود آمده و جنجالیترین لحظات دراماتیک را خلق کرده است. در این میان جذابترین موضوعها برای نوشتن یک کتاب یا رمان، در ذهن یک نویسنده شکل خواهد گرفت. جدای از این مساله، همه ما دوست داریم درباره نازیها و مردمی که زیر دست آنها تلف میشدند اطلاع پیدا کنیم، بلکه تاریخ بشریت، مجددا با این ننگ بزرگ مواجه نشود. از این رو راهنماتو 3 رمان خاص از دورانی که نازیها در تاریخ حضور داشتند، به شما عزیزان معرفی خواهد کرد.
1. معرفی رمان «کتاب دزد» نوشته مارکوس زوساک
به گزارش راهنماتو، مارکوس زوساک،نویسندهای استرالیایی است که رمان داستانی- تاریخی «دزد کتاب» را در سال 2005 نوشته است. داستان کتاب «دزد کتاب» روایتگر زندگی دختری جوان به نام لیسل ممینگر است که موجودیت خود را در میان کتابها جستوجو میکند. خانواده او که مردی یهودی را از چنگ نازیها پنهان کردهاند، نوری در دل لیسل میتاباند تا او خواندن و نوشتن بیاموزد. پس از این، کتابها بخشی جداییناپذیر از زندگی او میشوند. لیسل به مرور با دزدیدن کتاب، تبدیل به دزدی چیرهدست میشود. همین مساله تکاندهندهترین لحظات را در کتاب «کتاب دزد» بهوجود میآورد.
بریدهای از کتاب «کتاب دزد» اثر مارکوس زوساک
چند واقعیت کوچک دیگر، بعضی وقتها خیلی زود میرسم. گاهی عجله میکنم، و بعضی از آدمها بیشتر از آنچه فکرش را میکنم به زندگی میچسبند.
2. معرفی کتاب «بی همان: هر مردی تنها میمیرد» نوشته هانس فالادا
هانس فالادا، نویسندهای آلمانی است که کتاب «بی همان: هر مردی تنها میمیرد» را در سال 1947 نوشته است. از این رو میتوان کتاب «بیهمان: هر مردی تنها میمیرد» را جزو اولین رمانهایی دانست که درباره فاشیست و آلمان نازی پس از جنگ جهانی دوم نوشته شده است. داستان کتاب «بیهمان: هر مردی تنها میمیرد» درباره یک زوج سالخورده به نام اتو و الیزه هامپل است که مدارک آنها در گشتاپو پیدا شده بود. ما عموما از افراد سالخورده توقع فعال بودن در برابر زور را نداریم، اما علیرغم رابطه سرد این زوج بایکدیگر، بهمرور متوجه فعالیتهایی شگفتانگیز در آنها میشویم که به راحتی فضای اس اس نازیها را آشفته میکند.
بریدهای از کتاب «بی همان: هر مردی تنها میمیرد» اثر هانس فالادا
زن پاکت نامه را باز کرده، چهرهاش چند لحظهای واقعا از هم میشکفد و همین که چشمش به نامهی ماشیننویسی شده میافتد برق صورتش به خاموشی میگراید. ترس در چهرهاش موج میزند، هرچه میگذرد نامه را آرام و آرامتر میخواند، انگار هر کلمهی آن او را بیشتر پس میزند.
3. معرفی کتاب «کتابخوان» نوشته برنهارد شلینک
برنهارد شلینک، نویسندهای آلمانی است که کتاب «کتابخوان» را در سال 1995 نوشته است. کتاب «کتابخوان» یکی از جذابترین کتابهایی است که همکاری با نازیها را در دل یک رابطه عجیبغریب بررسی میکند. داستان کتاب «کتابخوان» درباره زنی به اسم هانا است که با پسر نوجوانی به نام مایکل آشنا میشود. بهمرور رابطه هانا و مایکل، با خواندن کتاب، عمیقتر میشود ولی پس از مدتی، هانا برای همیشه مایکل را ترک میکند. هانا زنی بیسواد است، اما هرگز به چنین مسالهای اقرار نمیکند، حتی زمانی که پایش به دادگاه محاکمه نازیها کشیده میشود. داستان جذاب رمان «کتابخوان» چنان لحظات باورنکردنیای را به تصویر میکشد که توانست موضوعی برای یک اقتباس سینمایی باشد.
بریدهای از کتاب «کتابخوان» اثر برنهارد شلینک
پرسید کجا زندگی میکنم. سطلها را در همان دالان گذاشت روی زمین و مرا بهطرف خانه برد. با یک دستش کیف مدرسهام را گرفته بود و با دست دیگرش هم بازوی مرا، و شانهبهشانه هم، قدم برمیداشتیم... قدمهایش محکم و سریع بود. تحکم و صلابت او از همان ابتدا مجبورم کرد که مثل او راه بروم.
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها