راهنماتو- ما در مقاله «مهمترین کتابهایی که از هر فیلسوف باید بخوانیم» به زندگی، تفکر و مهمترین کتاب امانوئل کانت، آرتور شوپنهاور و فریدریش نیچه پرداختیم. حال فرصت آن رسیده که با سه فیلسوف دیگر که جزوی از مهمترین فیلسوفهای تاریخ فلسفه هستند آشنا شویم. سورن کیرکگور، مارتین هایدگر و ژان پل سارتر نیز همچون فیلسوفهایی که پیشتر مورد بررسی قرار گرفتند، با تفکرات خود توانستند فضای فکری ما را بیشتر با جهان پیرامونمان آشتی داده و آن را برای ما قابل هضم کنند. در ادامه راهنماتو به بررسی مهمترین کتاب و تفکرات این سه فیلسوف میپردازد.
معرفی سورن کیرکگور و تفکرات این فیلسوف
به گزارش راهنماتو، سورن کیرکگور در سال 1813 در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد. تصویر پدر پارسای کیرکگور یکی از مهمترین تصاویری بود که در ذهن سورن نقش بست و در طول زندگی فلسفیاش او را تحت تاثیر خود قرار داد. کیرکگور ابتدا درس لوتری میخواند، اما پس از جدا شدن از نامزدش، رگینه اولسن، مسیر زندگیش تغییر کرد و تصمیم گرفت به جای اینکه یک کشیش شود، تا پایان زندگی از ثروت پدر استفاده کرده و تبدیل به یک فیلسوف و نویسنده جنجالی شود. اصل تفکرات سورن کیرکگور بر این پایه استوار است که نمیتوان برای مسائل اساسی زندگی بشر، یک بیان عقلانی در نظر گرفت، بلکه باید حقیقت این زندگی چالشبرانگیز را در ذهن و فردیت یک انسان پیدا کرد. کیرکگور یکی از منتقدان نظام فکری هگل بود، اما همچون نیچه نمیتوانست یک اندیشه کلاسیک ایدهآل را بپذیرد. با این وجود میتوان تفاوت میان نیچه و کیرکگور را از این جملهای که ژان وال در مقدمه کتاب ترسولرز نوشته است ردیابی کرد:
اما کیرکگور [برعکس نیچه] میاندیشید که هرقدر فرامین خدا سخت است و هر اندازه ارادههایش متناقض باشند، و هرچند درباره او هر چه بگوییم در واقع هیچ نگفتهایم اما با این حال میتوانیم بگوییم: خدا عشق است.
معرفی کتاب «ترس و لرز» نوشته سورن کیرکگور
کتاب «ترس و لرز» را ممکن است در فیلم «هامون» دیده باشیم. شاید هم اسم آن را بارها از زبان کسانی که فلسفه میخوانند شنیده باشیم. کتاب «ترس و لرز» یکی از مهمترین کتابهای سورن کیرکگور است که با متنی شیوا، تفکرات کیرکگور را در زندگی ابراهیم پیامبر جستوجو میکند. سوال این است که ابراهیم پیامبر در آن لحظهای که فرزندش را برای سربریدن میبرد، درست به چه چیزی میاندیشید؟ کیرکگور از خود و از ما در کتاب «ترس و لرز» میپرسد که آیا میتوان ابراهیم را درک کرد؟ در پاسخ شاید او به این نتیجه برسد که باید در ایمان ابراهیم غوطهور شد و ابعاد مختلف زندگی یک فرد را سنجید، اما تفکر هگلیان که عقلانیت را سرلوحه کار خود قرار میدهند نمیتواند مسیری درست برای فهم ابراهیم ایجاد کند.
معرفی مارتین هایدگر و تفکرات این فیلسوف
مارتین هایدگر، در سال 1889 به دنیا آمد و در سال 1976 چشم از جهانی که توانسته به خوبی آن را درک کند، فروبست. از این رو، مارتین هایدگر را یکی از مهمترین فیلسوفهای قرن بیست میدانند. مارتین هایدگر زیر دست استادی همچون ادموند هوسرل پرورش یافت که خود از جمله فیلسوفهای تاثیرگذار است. تفکر مارتین هایدگر بهقدری متفاوت از فیلسوفهای کلاسیک بود که درباره آن باید ساعتها صحبت کرد. او برای تعریف در-عالم- بودن، واژه دازاین را در نظر گرفت و زمان را به سه بخش تقسیم کرد. با این شیوه، ما بهتر میتوانیم موجودیتمان را درک کنیم. هایدگر بهسختی بر تمام فیلسوفهایی که کُنه زندگی را متافیزیکی بررسی میکردند تازید و به این مرحله رسید که از خود و ما بپرسد «اکنون»، همین اکنونی که ما در اینجا نشستهایم و با هایدگر آشنا میشویم، آیا بر آن احاطه داریم؟ بعد به این نتیجه میرسد که هر لحظه از اکنون، در واقع من هستم و هر شخص به نوبه خود میتواند «زمان» باشد.
معرفی کتاب «هستی و زمان» نوشته مارتین هایدگر
کتاب «هستی و زمان» در سال 1927 منتشر شد، اما فقط خدا میداند که هایدگر چه مدت برای نوشتن چنین کتاب فلسفیای زمان گذاشته است. کتاب فلسفی «هستی و زمان» کتابی بود که قرن بیست را به جریان انداخت و تبدیل به نقطه عطفی شد برای تفکری عمیقتر بر این پرسش که «هستی چیست؟» و انسان کجای این هستی قرار گرفته است؟ وجود انسان در زمان به چه معناست؟ این دقیقا همان چیزی است که ما دوست داریم بیشتر دربارهاش بدانیم تا بیشتر جهان را درک کنیم. آیا ما فکر میکنیم که زمان، ابدی است؟ هایدگر این چنین فکر نمیکند. ما تنها میتوانیم تجربهای از زمان داشته باشیم. خواندن کتاب «هستی و زمان» مناسب برای افرادی است که میخواهند پاسخی مطلوب برای تجربه شخصی ما از زمان پیدا کنند.
معرفی ژان پل سارتر و تفکرات این فیلسوف
ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی در سال 1905 متولد شد. تفاوت او نسبت به بسیاری از فیلسوفها این بود که تلاش میکرد تمام مردم را با فلسفه درگیر کند. در واقع سارتر کسی بود که توانست مرز و دیواری که بین فیلسوفها و عامه مردم کشیده شده بود را از بین بردارد. یکی از دلایل این مساله این است که سارتر فقط در کتابهای فلسفی، فلسفهورزی نمیکرد. او نمایشنامه، رمان و فیلمنامه مینوشت، در کافههای شهر حضور پیدا میکرد و تبدیل به سنبلی برای آزاد زیستنف میان همه مردم شده بود.
پس از سارتر، اگر کسی میخواست با فلسفه آشنا شود، کافی بود یکی از رمانهای او را بخواند یا به تئاتر برود و یکی از نمایشنامههایی که او نوشته بود را بر روی صحنه ببیند. تفکر اصلی ژان پل سارتر بر این پایه استوار بود که وجود، مقدم بر ماهیت است. به بیانی بسیار ساده، سارتر بر این باور بود که انسان ابتدا به دنیا میآید و بعد با عملکرد و انتخاب خود، به این وجود، ماهیت میبخشد. برای بیان بهتر این منظور به سخنی از سارتر در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» اشاره میکنیم:
هنگامی که ما از یک اثر پیکاسو سخن میگوییم هرگز ادعا نمیکنیم که هنرمند کار عبثی کرده است. ما به خوبی درمییابیم که پیکاسو، تابلو خود را چنان ساخته که شخص او بههنگام نقاشی چنان بوده است؛ و نیز پی میبریم که مجموعه آثار او جزئی از زندگی اوست.
معرفی کتاب «هستی و نیستی» نوشته ژان پل سارتر
ژان پل سارتر کتاب «هستی و نیستی» را در سال 1943 منتشر کرده است. جالب این است که سارتر وقتی اسیر جنگی بود کتابی که از هایدگر معرفی کردیم را خوانده بود. اما، تفکر سارتر با تفکر هایدگر تفاوت داشت. سارتر نسبت به تفکر هایدگر بدبین بود در حالی که از او تاثیر گرفته بود. تفاوت نوشتار کتاب فلسفی «هستی و نیستی» باعث شد که در آن زمان بسیاری از جوانان تحت تاثیر آن قرار بگیرند. سارتر، برای بیان تفکراتش در کتاب «هستی و نیستی» از مثالهای روزمره استفاده میکند. او گارسونی که هر روز در کافه میبیند را بررسی میکند و از قرار ملاقاتش را رفقایش حرف میزند. به همین خاطر هر کس که بخواهد فلسفه را عمیق و با بیانی روان و ساده متوجه شود بهتر است کتاب «هستی و نیستی» را بخواند.
کتاب «هستی و نیستی» حکم کتاب آسمانی افرادی را دارد که به فلسفه اگزیستانسیالیست علاقه دارند، با این تفاوت که این کتاب همچون کتابهای آسمانی برای هر سوال جوابی رک و راست ندارد، بلکه هر سوال را با سوالی جواب میدهد که در دلش یک جواب عمیق نهفته است. از این رو انتهای کتاب «هستی و نیستی» با این پرسش به پایان میرسد:
آزادی، اگر خود را هدف خود قرار دهد، میتواند از هر موقعیتی بگریزد؟ یا برعکس در هر موقعیتی باقی خواهد ماند؟ یا به نحوی هرچه دقیقتر و فردیتر در موقعیت قرار میگیرد زیرا بیش از پیش خود را به دلهره، به مثابه آزادی مشروط میافکند و به عنوان موجودی که جهان از طریق او به وجود میآید، هرچه بیشتر مسئولیت خود را به گردن خواهد گرفت؟
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها