راهنماتو- «فوتبال و نویسندگی؟! با هم سازگارن؟!»
شاید به ذهنتان هم خطور نکند کسی که هرروز تمرین سنگین فوتبال انجام بدهد وقتی هم برای نوشتن داشته باشد! شاید فکر کنید علاقمندی به مستطیل سبز فوتبال با دنیای کلمات همخوانی ندارد؟! به هر حال زندگی جایگاه عجایب است. تمام چیزهایی که فکر میکنید و گمان نمیبرید در آن جمع شدهاند! اما واقعیت این است که هیچ چیزی غیرممکن نیست!
به گزارش راهنماتو، عاشق فوتبال بودن و پیگیری کردن ربطی به سن و سال و شغل و حرفه ندارد. اگر به این ورزش روی خوش نشان بدهید دیگر زندگیتان را در مشت خود خواهد گرفت و تا همیشه عاشقش خواهید بود!
در دنیای کلمات نویسندگانی داریم که عاشق فوتبال بودند و خودشان نیز پا به توپ میشدند. خیلی جالب است که یک نویسندهی معروف جهانی را در موقعیتی تصور کنیم که برای گل زدن تیم محبوبش فریاد میکشد! جذابیت خاصی دارد!
در این مقاله به چند نفر از افراد سرشناس دنیای نویسندگی که جادوی فوتبال آنها را در خود پیچیده میپردازیم!
آلبر کامو
کسی پیدا میشود که این نویسندهی فوقالعادهی فرانسوی را نشناسد؟ خالق «بیگانه» با فوتبال به شدت آشنا بود! دروازهبانی میکرد و به گفتهی خودش آنچه از اخلاق و تعهدات در زندگی دریافته را مدیون فوتبال میداند. او با تیم دانشگاهش به قهرمانی جام شمال آفریقا هم رسید.
کامو در جایی از زمان حضورش در دروازه گفته: «یاد گرفتم که توپ هرگز آنطور که انتظارش را دارید نمیآید. این به من در زندگی کمک زیادی کرد.»
آلبر کامو تنها فوتبالیستی است که نوبل ادبیات گرفته و بر قلهی پر افتخار ادبیات نشسته است.
گابریل گارسیا مارکز
بله، این نویسندهی خلاق و پرابهت هم کسی بوده که عاشقانه فوتبال را دوست میداشته است و هنگام مسابقات جام جهانی هیچکسی را ملاقات نمیکرده و تنها با پسرانش به تماشای فوتبال میپرداخته است. شاید باورش سخت باشد اما فوتبال مانند یک سحر عمل میکند!
نقل قولی از مارکز وجود دارد که مطرح کردن آن خالی از لطف نیست. گابریل گارسیا مارکز گفته است؛ مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست بلکه خوب بازی کردن، با کارتهای بد است فوتبال یعنی همین!
جولین بارنز
نویسندهی خوش قلم انگلیسی هم شیفتهی فوتبال است. طرفدار پروپاقرص لستر سیتی که مانند یک هوادار تیفوسی بازیهایش را دنبال میکند! هیچ اتفاقی جلودار بارنز نیست که بازی تیمش را نبیند! یا به ورزشگاه میرود یا در منزل به صورت متمرکز بازیها را تماشا میکند حتی گفته میشود هنگام مسابقات تلفنها را هم قطع میکند تا چیزی مانع و مزاحم فوتبال دیدن او نشود!
برای اینکه میزان علاقمندی این نویسندهی فوقالعاده را به لسترسیتی متوجه بشوید همین نقل قول او بس است: وقتی لسترسیتی موفق به شکست کریستال پالاس شد برایم شیرینتر از به دست آوردن جایزه بوکر ادبی برای کتاب «درک یک پایان» بود!
تعجب آور است ولی فوتبال با روح و روان هر کسی بازی میکند! سرشناس و گمنام ندارد!
ماریو بارگاس بوسا
نویسندهی پرویی که برنده نوبل ادبیات هم شده است! بد نیست بدانید که او آنقدر شیفتهی فوتبال بود که سر از گزارشگری درآورد! در مسابقات جام جهانی 1982 بوسا گزارشگر رسمی پرو بود!
بوسا به واسطهی شغلی که روزنامهنگاری است گزارشهای فوقالعادهی فوتبالی مینوشته است و به گفتهی اطرافیانش آنقدر دغدغهی فوتبال دارد که تماشای مسابقات با او بسیار هیجان انگیز است. اگر از رمانهای بوسا خواندهاید «موج آفرینی» را هم بخوانید! برخی از گزارشهای او در آن به چاپ رسیده است و جذابیت بی نظیری دارند.
اورهان پاموک
نویسندهی ترک تبار که قلم معرکهای دارد. طرفداران پاموک روزبه روز بیشتر میشوند و در کشور ما هم از محبوبیت برخوردار است. خوب است بدانید خالق «نام من: سرخ» خانوادگی از طرفداران پروپاقرص فنرباغچه است.
پاموک اعتقاد دارد که: فوتبال به ما می آموزد که افراد به طور منفرد ضعیف هستند اما با حس مشترک می توانند موفق باشند.
محمود درویش
شاعر محبوب و خوش قلم فلسطینی که عاشقانه فوتبال را دوست دارد! درویش میگوید فوتبال «پرافتخارترین جنگ»هاست. توصیف او از مارادونا بعد از جام جهانی 1986 خیلی جالب است: در رگهای مارادونا بهجای خون، موشک خواهی یافت!
نجیب محفوظ
نویسندهی مصری مشهوری که در پست مهاجم بازی میکرده است. با غرق شدن محفوظ در دنیای ادبیات دورهی فوتبال بازی کردن او هم به پایان خود رسید. در این باره میگوید: «هیچچیزی جز ادبیات مرا از فوتبال جدا نکرد. اگر بازیکردن را ادامه میدادم، شاید یکی از ستارگان بزرگ فوتبال میشدم.»
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها