راهنماتو-طلاق، حتی اگر خودخواسته باشد، غمانگیز است. طلاق بنا به دلایل متعدد، به خصوص وقتی پای فرزندان وسط باشد، مسیری دشوار است. اما میتواند برای کل نظام خانواده یک تجربه رهاییبخش و سالم نیز باشد.
به گزارش راهنماتو، نویسندگانی که بعد از جدایی درباره طلاقشان مینویسند هرگز نمیگویند که مسیری ساده را پیمودهاند بلکه اغلب اعتراف میکنند که علیرغم همه دشواریها و آشفتگیهایی که طلاق برای آنها و فرزندانشان داشته، برای رفاه همه لازم و مفید بوده است. در حقیقت، فرزندان زمانی از خانواده منفعت میبرند که پدر و مادرشان ازدواج شادی داشته باشند و عواطف سالمی را بروز دهند. این وضعیت زمانی که والدین تصور میکنند در یک ازدواج ناسالم گیر افتادهاند و به اشتباه تصور میکنند که به خاطر صلاح فرزندان باید به این روند ادامه دهند، نمیتواند تحقق پیدا کند. در حقیقت تحقیقات نشان دادهاند که فرزندان بعد از طلاق والدین نسبت به زمانی که در خانوادهای پرتنش بزرگ میشدند، وضعیت بهتری دارند.
خیانت، مرگ تدریجی احساسات به دلیل نادیده گرفته شدن، دوست داشته نشدن و فهمیدن این امر که ازدواجشان از ابتدا اشتباه بوده است، وضعیتهایی هستند که تداوم یک ازدواج را با مشکل مواجه میکند. اما شاید برخی تصور کنند که ازدواجشان نسبت به بقیه آنقدرها هم بد نیست و با مقایسه خودشان با بدترین وضعیتها به این نتیجه برسند که ازدواجشان آنقدرها هم وضعیت اسفناکی ندارد.
برخی با این باورها که شادی، خود-ارزشمندی و زندگیشان آنقدرها اهمیتی ندارد، بزرگ شدهاند. به خصوص این باورها در برابر هزینههای روانی، عاطفی و مالی طلاق بیش از پیش خودشان را نشان میدهند. اما برخی در مقابل این نوع استدلالها میگویند ک زنان و مردان، ورای آنکه پدر و مادر باشند، حق دارند که شادی خودشان را نیز دنبال کنند و این امر به قدر کافی ارزشمند است.
بنا بر کتابهای متعددی که درباره طلاق به نگارش درآمده است، افراد با رسیدن به میانسالی بیشتر از قبل به طلاق و جدایی و شروع یک زندگی تازه فکر میکنند و برخی نیز دچار حسرتهایی از این دست میشوند که چرا ازدواجشان را تا این سنین ادامه دادند.
اگر شما هم از زندگی متأهلیتان ناراضی هستید و به آینده و شکل آن فکر میکنید، میتوانید با جواب دادن به 5پرسشی که در ادامه مطرح میکنیم، درباره تصمیمتان فکر کنید. با راهنماتو همراه باشید:
1.آیا شریک عاطفی من به من حس امنیت میدهد؟
شرکای عاطفی باید برای هم مأمنی برای امنیت احساسی، جسمی و روانی باشند. شریک زندگی شما باید مکانی باشد که در آن احساس راحتی میکنید و میتواند افکار و احساسات متناقض یا پیچیده فراوانتان را در حضورش مطرح کنید. معنیاش این نیست که شریک عاطفی باید رواندرمانگر باشد، بلکه شریک عاطفی باید مکانی امن باشد که شما بتوانید بدون احساس طرد شدن، نادیده گرفته شدن، قضاوت شدن، شرمساری و حقارت افکار و احساساتی که جز او با کس دیگری نمیتوانید در میان بگذارید، را در میان بگذارید. احساس امنیت نکردن در کنار یک شریک عاطفی یا اینکه نتوانید در حضور او خود حقیقیتان باشید، یک نشانه هشداردهنده قرمز است.
2.آیا شریک عاطفیام حرفم را میشنود؟
آیا شریک عاطفیتان به شما گوش میدهد و بر همان اساس به شما پاسخ میدهد؟ برطبق دکتر گاتمن که تحقیقات زیادی روی زوجها انجام داده است، شرکای عاطفی در یک معامله احساسی سه گزینه دارند: در تلاش برای برقراری ارتباط یا به سمت شریک عاطفیشان حرکت میکنند، یا از او دور میشوند یا علیه او موضع میگیرند.
حرکت به سمت شریک عاطفی زمانی رخ میدهد که طرف ما ما را به رسمیت میشناسد، برای احساس و افکار ما ارزش قائل است و تلاش میکند که به درخواست ما واکنش نشان دهد. دور شدن، زمانی رخ میدهد که شریک عاطفی معادله احساسی شما را نادیده میانگارد که این روش باعث قطع پیوند دو طرف میشود اما بدترین شکل زمانی است که طرف ما علیه ما موضع میگیرد. او نه تنها اصلا به درخواست ما برای ارتباط توجه نمیکند بلکه ما را مسخره یا تحقیر میکند که اغلب به مشاجره و تعارض منجر میشود.
تصور کنید روزی سخت و پرکار داشتهاید و به شریک عاطفیتان میگوید : «روز خستهکنندهای بود و دیگر انرژی ندارم.» رو کردن به شریک عاطفی در چنین موقعیتی یعنی او احساس شما را میپذیرد و میگوید: «متأسفم عزیزم، میخوای درباره امروز با هم حرف بزنیم یا میخوای بیام شانههایت را ماساژ بدهم؟» دور شدن از شریک عاطفی در چنین موقعیتی یعنی به او بگوییم: «متأسفم»! همین و بعد سرمان را بیندازیم توی گوشی و شبکههای اجتماعی را بالا و پایین کنیم. روی برگرداندن از شریک عاطفی یعنی با شنیدن این حرف به او بگوییم: «فکر کردی فقط خودت روز سختی داشتی؟» و بعد اتاق را ترک کنیم.
مطمئنا همه ما بعضی اوقات به خاطر بدخلقیهای گاهگاه دو شیوه منفی دوم را انتخاب میکنیم اما اگر این شیوهها در مقایسه با شیوه اول بیشتر رخ میدهند، میتوانید آن را نشانه هشداردهنده قرمز در نظر بگیرید.
3.آیا شریک عاطفیام به نیازهای من اهمیت میدهد؟
آیا وقت تصمیمگیری شریک عاطفیتان به شما و نیازهایتان اهمیت میدهد؟ یا تصمیمگیریها همه مبتنی بر نیازها و خواستههای خودش است و شما اغلب از این موضوع غمگین میشوید؟ بعضیاوقات سادهترین تصمیمگیریها درباره اینکه از کجا غذا بگیریم، آخر هفته کجا برویم هم به مشارکت دو نفر نیاز دارد چه برسد به تصمیمهای مهمتر و بزرگتری مثل اینکه به کدام شهر مهاجرت کنیم یا خانهمان را کجا بخریم.
اگر شریک عاطفیتان اغلب نیازهای شما را نادیده میگیرد یا بدتر از آن طوری رفتار میکند که گویی شما همیشه در اشتباه هستید، یا احساس میکنید که مرتبط دارید روی لبه تیغ راه میروید که مبادا او را ناراحت و خشمگین کنید، احتمالا باید آن را یک هشدار قرمز در نظر بگیرید.
4.آیا خوشی من برای شریک عاطفیام اهمیت دارد؟
آیا صمیمیت جنسی و کلامی فقط در راستای رفع کردن نیاز شریک عاطفیتان است درحالیکه نیازهای شما نادیده گرفته میشد؟ آیا شریک عاطفیتان طوری رفتار میکند که نشان دهد لذت شما به اندازه لذت خودش اهمیت دارد؟ آیا میتوانید راحت از علاقهمندیهایتان با او صحبت کنید؟ اگر لذت و رضایت شما مدام نادیده گرفته میشود، ممکن است نشانهای از این باشد که شریک عاطفیتان روی خوشی شما هیچ سرمایهگذاری نمیکند. صمیمت جنسی و کلامی مستلزم آن است که شریک عاطفی ما را بشنود، به نیازهای ما اهمیت و به ما حس امنیت بدهد.
5.آیا من در این رابطه بهترین نسخه از خودم هستم؟
آیا وقتی در کنار او هستید، مثبتتر، شادتر، خوشگذرانتر از زمانی که او نیست، میشوید؟ یا برعکس آیا در حضور او بدخلق، منفی، غرزن و ناراحت هستید؟ اگر شریک عاطفی شما به جای آنکه بهترین نسخه از شما را بیرون بکشد، به شما حس منفی میدهد، ممکن است نشانهای باشد از اینکه رابطه شما یا نیاز به ترمیم یا انحلال دارد.
تصمیم برای طلاق یک تصمیم شخصی است و اتخاذ آن راحت نیست. اما گریز از ازدواج بد امکانپذیر است. ازدواج باید شراکتی باشد که با کسی که حقیقتا دوستش دارید آغاز میکنید، در کنار هم رشد میکنید و خودتان را همانطور که هستید در کنار او دوست دارید.
طلاق، شکست نیست و علیرغم آنچه جامعه ممکن است به ما تحمیل کند، طلاق انتخاب خودتان، الویت دادن به خودتان و تصمیمی است که برای بسیاری از افراد دشوار است اما گاهی ارزشش را دارد.
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها