راهنماتو- «به همه کارم کار داره! فضوله بس که! نمی‌تونم راحت آب بخورم!»
این روزها شاید با اصطلاح «کنترل گری» زیاد روبه رو شده باشید. با پیشرفت علم روانشناسی و جای گرفتن آن به صورت ملموس‌تر در زندگی افراد، آگاهی بالاتر رفته و دیگر مثل گذشته به مسائل نگاه نمی‌شود.
به گزارش راهنماتو، اگر بخواهیم فرد کنترل گر را به صورت خلاصه تعریف کنیم به شخصی گفته می‌شود که دوست دارد بر تمام افراد (نزدیکان بیشتر) نفوذ داشته باشد و از قدرتش استفاده کند تا هرآنچه خواست اوست اتفاق بیفتد. در این مسیر کاری به تمایلات فرد مقابل ندارد، به خودش اجازه می‌دهد که نظراتش را به صورت واضح نه تنها بیان کند، بلکه تحمیل هم کرده و از هر وسیله‌ای هم برای رسیدن به این هدف استفاده می‌کند!
ممکن است در بین اطرافیانتان، دوستان، اعضای خانواده، همکاران کسی را داشته باشید که مرتب به شما امر و نهی کند، جلوی کارهایتان را بگیرد و به سمت و سوی خاصی هدایت کند. به خودتان که می‌آیید می‌بینید عملا هیچ آزادی و اختیاری ندارید و تمام اعمالتان باید زیرنظر او انجام شده و مهمتر از همه تایید بشود! معمولا فرد کنترل گر اسم این رفتار خود را دلسوزی می‌گذارد و عقیده دارد چون شما برایش مهم هستید تا این اندازه با دقت به کارهایتان توجه می‌کند اما واقعیت این است که چندین و چند گام از دلسوزی آنورتر است! اینکه شما رنگ مویتان، نوع لباس پوشیدنتان، حتی حرف زدنتان تحت کنترل و نظر فرد دیگری باشد شاید در ابتدا زیاد آزاردهنده به چشم نیاید ولی به مرور حس یک زندانی به شما دست خواهد داد که هیچ اختیار عملی ندارد، خشم فروخورده به سراغتان می‌آید و حتی ممکن است به سمت افسردگی هم پیش بروید!
شخص کنترل گر کیست؟!
هر کسی دوست دارد کنترل زندگی و رفتار خود را به دست بگیرد. اما بعضی افراد هستند که کنترل کردن بقیه را هم جزو وظایف خود می‌دانند! ممکن است این فرد مادر یا پدر شما باشد و به نظر برسد که در حال انجام وظیفه والدی است! اما اگر صفر تا صد اعمال و رفتار شما باید با تایید آنها صورت بگیرد دیگر از حیطه وظیفه پدر و مادری خارج شده و شما عملا هیچ اختیاری از خود ندارید! ممکن است رییس شما این رفتار را داشته باشد و کار کردن برای شما به جای اینکه سرشار از حس خوب باشد تبدیل به عذاب شده و آسایش را از شما گرفته و اضطراب را جایگزین آن کرده باشد. این افراد به گمان خودشان اگر مراقب بقیه نباشند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و اشتباهات یکی پس از دیگر اتفاق می‌افتد! در هر صورت برای اینکه بدانید آیا واقعا با فردی کنترل گر روبه رو هستید یا خیر باید ویژگی‌های این شخصیت را بشناسید.
ویژگی‌های فرد کنترل گر چیست؟
به صورت معمول ویژگی‌های افراد کنترل گر مشترک است اما ممکن است تفاوت‌هایی هم با یکدیگر داشته باشند که طبیعی است. چند مورد را که کاملا اشتراک دارند با هم می‌خوانیم!
همه اتفاقات بد تقصیر شماست!
فرد کنترل گر آنقدر شما را مورد سرزنش قرار می‌دهند که حتی اگر موضوعی به شما ارتباطی هم نداشته باشد شما به این فکر می‌افتید که مقصر آن شما هستید! فردی که همیشه تاج قربانی به سر دارد و مظلوم و مورد سوءاستفاده است اوست و شما در تمام مسائل (حتی آن اتفاقاتی که نه خبر داشتید و نه نقش!) کوتاهی کرده و اشکال از شما بوده است!
جمله‌ی: «همش تقصیر توئه» حتما به گوشتان آشناست! این یکی از عباراتی است که این دسته از افراد زیاد به کار می‌برند! حتی اگر در کاری که پیش آمده نیاز به بررسی تقصیر و پیدا کردن مقصر نباشد باز هم آنها این کار را انجام می‌دهند و تمام اتفاقات را به گردن شما می‌آویزند!
تمام مدت مشغول انتقاد هستند!
انتقاد کردن بیشترین کاری است که آنها انجام می‌دهند! آنها اعتماد به نفس شما و بقیه افراد را با این کار به شدت پایین می‌آورند تا نفوذ و اقتدار خود را بالاتر ببرند! ابایی ندارند از اینکه شما را در جمع مسخره کنند، نحوه لباس پوشیدن، مدل مو، راه رفتن و... شما را زیر سوال ببرند، در شوخی‌هایشان دست به تحقیر می‌زنند و...
سعی در جدا کردن شما از بقیه دارند!
از اینکه شما با کسانی که دوستشان دارید در ارتباط باشید واهمه دارند! آنها با ایجاد مانع در مقابل شما زمینه کنترل خود را بیشتر فراهم می‌کنند تا شما فقط توجه و انرژیتان را صرف آنها کنید!
شاید در ابتدای یک رابطه عاطفی این کار از نظر شما جذاب به نظر برسد و گمان ببرید که شریک عاطفیتان به دلیل اینکه بسیار زیاد دوستتان دارد این کارها را انجام می‌دهد ولی واقعیت این است که کنترل گری در انتها نتیجه‌ای جز خشم، سرکوب احساست و افسردگی برای شما نخواهد داشت!
موفقیت‌های شما را کوچک می‌شمارند!
اگر شما از دستآوردهایتان برای او بگویید و بخواهید که شادی و موفقیت‌تان را با او شریک شوید موضوع بحث را عوض می‌کند و از یک اتفاقی صحبت می‌کند که مربوط به خودش است تا زمینه فکر و توجه شما را به سمت خود برگرداند!
استاد ترساندن و تحقیر هستند!
این افراد به شدت در زمینه ترساندن و توی دل شما را خالی کردن استاد هستند! حتی ممکن است به شوخی این موارد را مطرح کنند اما نتیجه‌ای را که می‌خواهند می‌گیرند و شما مردد خواهید شد! حتی ممکن است موردی که برای ترساندن یا تهدید شما پیش می‌کشند هیچ وقت جنبه واقعیت به خود نگیرد ولی تاثیر کلامشان روی شما آنقدر زیاد خواهد بود که ممکن است از آن کار دست بکشید! اگر به خودتان بیایید می‌بینید که در درون از او وحشت دارید! این مساله به مرور منجر به فاصله شدید شما از او خواهد شد.
نوسانات خلقی دارند!
ممکن است یک روز شاد و پرنشاط باشند و به شما ابراز علاقه و محبت کنند و روز دیگر برعکس این را مشاهده کنید! درواقع هیچ حساب ثابتی روی آنها و رفتارشان نمی‌توانید باز کنید. مهمتر از همه اینکه مسئولیت رفتارهای متفاوتشان را هم نمی‌پذیرند و اگر شما را ناراحت کنند هیچوقت عذرخواهی و تاسف را از آنها نخواهید دید!
«نه» گفتن را نمی‌پذیرند!
اینکه شما در مقابل آنها بایستید و نظر مخالف بیان کنید از محالات است! تمام تلاششان را می‌کنند تا شما را با نظر خود همسو کرده و موافقتتان را جلب کنند. در این راه از هیچ کاری هم ابایی ندارند! برخلاف نظر شما هرکاری را خواهند کرد چون آن کاری بهتر است که خودشان قبول دارند!
حسود هستند!
شاید دلیلی برای حسادت نباشد ولی آنها نسبت به تمام افراد این حس را دارند! علت آن هم این است که باید شما به صورت کامل در اختیارشان باشید و اگر ذره‌ای توجه و وقت صرف دیگری کنید آن را برنمی‌تابند! عصبانیت، خشم، تحقیر و قهر کارهایی است که با آن به راحتی می‌خواهند شما را زیر نفوذ خود نگه دارند و از دیگران دور باشید!
دوست دارند شما را مطابق میلشان تغییر بدهند!
شما وقتی خوب هستید که مطابق میل آنها باشید! پس حتما کاری می‌کنند تا تغییر کنید! این می‌تواند در زمینه کار شما باشد یا حتی نحوه پوشش شما! تمام هم و غمشان این است که مانند یک عروسک شما را به میل خود بیارایند!
دروغگوهای خوبی هستند!
آنقدر راحت دروغ می‌گویند که شما باورتان نخواهد شد! در زمینه جور دیگر جلوه دادن حقیقت مهارت دارند! شاید شما با اطمینان خاطر حرفی را بزنید که می‌دانید و مطمئن هستید درست است اما به طرزی مساله را با دروغ گفتن به سمت خود می‌چرخانند که شما یادتان می‌رود حقیقت چیز دیگری بود!
آیا فرد کنترل گر درمان می‌شود؟
در زمینه درمان این افراد مهمترین مساله پذیرش است! اگر فرد متوجه این اختلال در خود بشود و آن را قبول داشته باشد با مراجعه به کارشناس و بررسی و زیر ذره بین گذاشتن دلایل این مساله در وجود او می‌تواند این مشکل را حل کند.
دیدگاه شما چیست؟
دیدگاه ها