کتاب‌هایی که ما را با جهان جنگ آشنا می‌کند+ جملات ماندگار از هر کتاب

  • طناز السادات حسینی فر طناز السادات حسینی فر
  • ۲۷ فروردین ۱۴۰۳
  • زمان مطالعه : 7.2 دقیقه

راهنماتو- سربازهایی که از خود می‌پرسند، ما برای چه چیز در حال جنگ هستیم؟ زنانی که به هنگام جنگ هر آنچه از دستشان برمی‌آید انجام می‌دهند و کودکانی که از ترس، گوشه‌ای کز می‌کنند تا نبینند و نشنوند. هر یک از انسان‌ها به هنگام جنگ احساساتی مشابه یا متفاوت از دیگری دارند. کتاب‌ها و فیلم‌ها بهترین روایت‌کننده‌هایی هستند که از جنگ درونی انسان‌ها در موقعیت جنگی حرف می‌زنند. اما، کتاب‌ها قصه‌ی درونی آدم‌ها را کلمه به کلمه می‌نویسند و ما بیشتر می‌فهمیم چه اتفاقی در حال رخ دادن بوده است! دلیل این مساله این است که هیچ رویدادی به اندازه جنگ نمی‌تواند بر افراد یک جامعه تاثیر مخرب و عمیق داشته باشد. حال راهنماتو به شما خواهد گفت که کدام نویسنده‌ها در کدام یک از کتاب‌هایشان از وقایع جنگ الهام گرفته‌اند تا یک شاهکار ادبی خلق کنند.

1

5. کتاب کتابدار آشویتس اثر آنتونیو ایتوربه

انتشارات: نشر نون

تعداد صفحات: 408

مترجم: فرنوش جزینی

به گزارش راهنماتو، کتاب کتابدار آشویتس نوشته نویسنده‌ای با نام آنتونیو ایتوربه است. این کتاب که اولین بار در سال 2012 منتشر شده است داستان نوجوانی به نام دیتا را روایت می‌کند که در دوران آشویتس کتابدار هشت کتاب باارزش می‌شود. نقطه دراماتیک ماجرا آن جا است که اگر شخصی از نازی‌ها متوجه این کتاب‌ها شود، جان دیتا به خطر خواهد افتاد. داستان کتاب کتابدار آشویتس از روایتی تاریخی و واقعی گرفته شده و در کتاب اصلی، تصویرسازی نیز شده است.

کتاب کتابدار آشویتس شجاعت و اراده برای ادامه دادن و زنده ماندن را در دوران جنگ نشان می‌دهد.

جملات ماندگار از کتاب کتابدار آشویتس اثر آنتونیو ایتوربه

1. کتاب‌ها فوق‌العاده خطرناک هستند؛ باعث می‌شوند انسان‌ها فکر کنند.

2. زندگی، هر نوع زندگی، بسیار کوتاه است. اما اگر توانسته‌ای که حداقل برای یک لحظه خوشحال باشی، زندگی‌ات ارزش زیستن را داشته است.

3. در جایی مثل «آشویتس» که در آن همه چیز طوری طراحی شده که تو را به گریه بیندازد، یک لبخند، مقاومت و نافرمانی است.

1

4. کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید اثر ارنست همینگوی

انتشارات: نگاه

تعداد صفحات: 360

مترجم: رحیم نامور

کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید یکی از بهترین کتاب‌های ارنست همینگوی است که دقیق‌ترین تصویر را از جهان جنگ ارائه داده است. او که برای خبرنگاری در دوران جنگ به اسپانیا سفر کرده بود، به درستی احساساتی که در دوران جنگ دچار دگرگونی می‎شوند را می‌نویسد. همینگوی در این کتاب داستان زندگی رابرت جردن را نوشته است. او یک داوطلب جنگی آمریکایی است که در برابر فرانکو در دفاع از جمهوری اسپانیا می‌جنگد. در کنار روایتی که کاملا مربوط به جنگ است او دلباخته دختری می‌شود و عشق در برابر جنگ قرار می‌گیرد.

کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید از آرمان‌های یک جنگ حرف می‌زند که با شکست مواجه شده و در میان آن از عشق، مرگ، وفاداری و مبارزه حرف می‌زند.

جملات ماندگار از کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید اثر ارنست همینگوی

1. کشتن، هیچ چیز به هیچ کس یاد نمی دهد. کشت و کشتار جز این که تخم کینه‌ای را سبز کند، نتیجه‌ای ندارد.

2. کسی که فقط فکر حفظ جان باشد، وجودش برای دیگران مایه‌ی خطر است.

1

3. کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم اثر آنتونی دوئر

انتشارات: نیلوفر

تعداد صفحات: 543

مترجم: نوشین طیبی

کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم پیوند زندگی دو شخصیت با نام‌های ماری لاورا و ورنر است. دو شخصیتی که به سنت مالو رهسپار می‌شوند. یکی از آن‌ها کور است و دیگری نابغه‌ای در دستگاه هیتلر که می‌خواهد از مناطق جنگ زده دیدن کند تا به خودآگاهی برسد. این کتاب که پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز بوده و در سال 2015 جایزه پولیتزر را دریافت کرده است، واقعیت‌های خشونت‌باری که در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد را روایت کرده است. وقتی که ماری با ورنر نزدیک می‌شود، مرز میان دوستی و دشمنی رفته رفته کمرنگ می‌شود، در حالی که موقعیت ظالم و مظلوم برجسته‌تر شده است.

کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم از امید حرف می‌زند؛ تنها چیزی که در کانون جنگ، جنگ‌زده‌ها را گرم نگه می‌دارد.

جملات ماندگار از کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم اثر آنتونی دوئر

1. نه صدای ماشینی، نه صدای گوش خراشی و نه صدای به هم خوردن چیزی و نه حتی صدای سوت کارخانه ای، نه صدای پایی، نه صدای مرغ دریایی ای؛ فقط صدای موج های دریاست که خود را به دیواره ی شهر می کوبند. و یا شاید هم چیزهای دیگری که او نمی شنود.

2. چشم هایت را باز کن و قبل از این که برای همیشه بسته شوند، به چیزهایی که می توانی، نگاه کن.

1

2. کتاب در جبهه‌ی غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک

انتشارات: چشمه

تعداد صفحات: 196

مترجم: رضا جولایی

رمان در جبهه‌ی غرب خبری نیست روایتی کلاسیک از جنگ جهانی اول به قلم اریش ماریا رمارک است.  در ابتدای این نوشتار گفتیم که قرار است با دنیای کتاب‌ها با احساسات درونی آدم‌هایی که با جنگ مواجه می‌شوند حرف بزنیم؛ بدون شک کتاب در جبهه غرب خبری نیست بهترین کتاب با این مضمون است. این کتاب دنیای جنگ جهانی اول را از دید پسری 18 ساله روایت می‌کند که با 6 نفر از هم مدرسه‌ای‌هایشان کوله‌بارشان را جمع می‌کنند تا به جنگ بروند. آن‌ها وطن‌پرست هستند، اما مدت زیادی طول نمی‌کشد که موهایشان سفید می‌شود. آثار جنگ چنان بر روح آنان سایه می‌افکند که دیگر خبری از جوانی نیست!

این کتاب سختی‌ها و رنج‌هایی که انسان‌ها در دوران جنگ متحمل می‌شوند را نشان می‌دهد.

جملات ماندگار از کتاب در جبهه‌ی غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک

1. آن روز، روح هیچ یک از ما خبردار نبود که به چه راهی قدم می‌گذاریم. فقیر و بیچاره‌ها از بقیه داناتر بودند. آن‌ها خوب می‌دانستند که جنگ جز بدبختی عاقبت دیگری ندارد و مزه‌ی بدبختی را هم که حسابی چشیده بودند، اما پولدارها سرشان به کار و کیف خودشان گرم بود.

2. ما هم به اندازه‌ی آن‌ها وطنمان را دوست داشتیم. ما جانمان را کف دست گذاشتیم و به آب و آتش زدیم، اما توانستیم خوب را هم از بد تشخیص بدهیم. بله، یک دفعه چشم‌هامان بینا شد و همه چیز را دیدیم. دیدیم که از دنیای آن‌ها دیگر چیزی باقی نمانده و دیدیم که به طور ترسناکی، یکه و تنها هستیم و یکه و تنها باید گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم.

1

1. کتاب تبصره 22 اثر جوزف هلر

انتشارات: چشمه

تعداد صفحات: 520

مترجم: احسان نوروزی

وقتی که در خطر از دست دادن جانتان، وسط جنگ هستید چه کاری انجام می‌دهید؟ به راستی برخی از انسان‌ها در این موقعیت چه هوشمندانه رفتار می‌کنند. به عنوان مثال شخصیت اصلی کتاب تبصره 22 اثر جوزف هلر، یوساریان که مسئول توپخانه است، اما خوب بلد است از زیر کار در موقعیت‌های خطرناک در برود. او از یک قانون در تبصره 22 حرف می‌زند تا همه چیز را عادی‌تر جلوه دهد. وقتی یقه‌ی قدرتمندان نظامی را جنون و حماقت گرفته است، انسانی معمولی باید از جان خود دفاع کند!

این کتاب از ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم حرف می‌زند و جنون و عقلانیت را به بازی می‌گیرد تا از ورای آن به زندگی برسد.

جملات ماندگار از تبصره 22 اثر جوزف هلر

1. سرتاسر دنیا، پسران تمام طرف‌های درگیر بر سر چیزی جان می‌دادند که به آن‌ها گفته شده بود، وطن‌شان است و به نظر نمی‌رسید برای کسی هم مهم باشد، دست کم برای خود این پسرانی که جان جوان شان را از کف می‌دادند.

2. «تبصره ی 22؟» «دقیقا. اگه از وضعیت جنگی معلقت کنم لشکر باید کارم رو تایید کنه که نمی‌کنه. یک راست برت می‌گردونن سر وضعیت جنگی، اون وقت چی به سر من می‌آد؟ احتمالا می‌فرستندم اقیانوس آرام. نه، ممنون. حاضر نیستم سر تو خطر کنم.»

طناز السادات حسینی فر
طناز السادات حسینی فر

دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه ها